loading...
آموزش ها
تبلیغات ویزه
        sms.mida-co.ir



       
       
M:A بازدید : 296 چهارشنبه 07 فروردین 1392 نظرات (0)

کمتر کسی حاضر است خانه ای را بر روی فوندانسیون ضعیف بنا نماید. پس چرا رهبران سازمان های بزرگ آینده آن سازمان را با کارمندان بی تجربه و ناکارا به خطر می اندازند؟ و سعی نمی کنند جلوی خروج استعداد ها و توانمندی ها را از سازمان خود بگیرند؟

برای اینکه چنین افرادی را در سازمان خود نگه دارید چه باید بکنید؟

چگونه آنها را دلگرم کنید؟

خوب این بستگی دارد که یک کارمند برای سازمان چقدر ارزشمند است اما اگر می خواهید در سازمان یا شرکت خود بهترین استعداد ها را نگه دارید باید:

  1. به آنها دلیلی برای ماندن بدهید.

  2. راهی برای دلگرمی آنها بیابید.

  3. به آنها پاداش بدهید.

امروزه شرکت های بزرگ برای اینکه بتوانند بهترین استعداد ها را در سازمان خود نگه دارند و در بازار رقابت نمایند کارمندان با استعداد برتر را در مسیر رشد سریع قرار می دهند تا به سطح مدیریتی برسند. اما ...

 

5 دلیل برای اینکه رشد سریع یک استراتژی خطرناک برای حفظ کارکنان است

1. کارمند شما می تواند مهارت ها را به سرعت بیاموزد اما برای تجربه آموزی نیاز به زمان دارد. برای اینکه کارمند شما بتواند خوب مدیریت کند باید در این زمینه ها تجربه کسب کند:

  • تشخیص و شناسایی صحیح مشکل و حل کردن آن

  • قدرت تصمیم گیری داشته باشد و همه آنها را در یک چهارچوب صحیح انجام دهد.

  • بتواند با افراد زیادی که در ارتباط است از افراد زیر دست خود تا مدیران هم رده و مدیران رده بالا به راحتی و بدون مشکل ارتباط برقرار کند. چه بسیار دیده می شود که مدیران کم تجربه حتی نمی توانند در بین گروهی از مدیران قدیمی اظهار نظر کنند.

  • بتواند سیستمی را که در اختیار دارد در مسیر بهبود مستمر سازماندهی نماید.

  • مانند رهبر در میان افراد زیر دست خود باشد یعنی اکثر این افراد بتوانند نقش او را به عنوان فردی برتر قبول نمایند و به خواسته هایش احترام بگذارند.

 

2. وقتی سازمانی استراتژی رشد سریع را انتخاب می نماید. به مدیر جدید حتی فرصت نمی دهد نتیجه کار خود را ببیند.

 چون قبل از این که نتیجه کار های خود را بیند ارتقا پیدا کرده است و اکنون باید در موقعیتی دیگر کار کند و مسئولیت های دیگری در اولویت قرار می گیرند. بدون چنین تجاربی نمی توانید یک مدیر خوب داشته باشید چون او به اندازه کافی فرصت نداشته است در سطوح پایین تر بسیاری مسائل و بازتاب آنها را درک کند.

 

3. هر سطح مدیریتی چالش های خود را دارد و مهارت ها و رفتار های خاص خود را طلب می کند.

 با طی کردن سریع پله های ترقی در یک سازمان فرد فرصت کافی برای تجربه کردن و آموختن ندارد و به این ترتیب بخشی را که زیر نظر دارد در معرض ریسک بالا قرار می دهد. بسیاری از مهارت های مدیریتی را باید به تجربه آموخت و کمتر کسی می تواند چنین مهارت هایی را فقط از طریق آموزش دریابد تجربه باید به مرور زیاد شود و نمی توان آنرا  یکجا به دیگری منتقل کرد.

 

4. وقتی که سازمانی تصمیم می گیرد سیاست رشد سریع را پیش گیرد تا بهترین استعداد ها را حفظ کند اما خود تعدادی از کارمندان خود را از دست می دهد و این می تواند شروع یک دومینوی خطرناک باشد.

همانطور که می دانید دلیل شماره یک اینکه افراد یک سازمان را ترک می کنند سرپرست مستقیم آنهاست. اما تصمیم ها ضعیف و مهارت ضعیف در حل مشکلات سازمان می تواند منجر به خدمات ضعیف و تباهی سازمان شود.

 

5. سیاست رشد سریع در سازمان محیط برنده/ بازنده ایجاد می کند. اگر می خواهید در سازمان خود محیطی  خالی از استرس ایجاد کنید که همه در حال تکاپو و با انگیزه باشند و بعد از روز تعطیل همه با امید سرکار حاضر شوند ساختن فضای بازنده/برنده فکر خوبی نخواهد بود.

 

چرا سازمان ها با وجود همه خطرات سیاست پیشرفت سریع را پیش می گیرند؟

حقیقت این است که در بازار رقابتی امروز سازمان ها با فقر افراد فوق العاده با هوش و فوق العاده با استعداد روبرو هستند. و این در بعضی صنایع بسیار چشمگیر تر است چنانکه حتی نبود افراد با استعداد در سازمان منجر به از بین رفتن سازمان در برابر رقبای قدرتمند هم شده است. و گاه مجبورند افرادی را در موقعیتی که واقعا صلاحیت آن را ندارد قرار دهند تا به این طریق او را راضی نگه دارند. نمونه بارز این گونه سازمان ها را می توان در بیمارستان ها دید که صاحب بیمارستان برای نگه داشتن مثلا یک جراح قلب مجبور شده به او ریاست بیمارستان را پیشنهاد کند در حالیکه او حتی وقتی برای این پست سازمانی ندارد.

پس چه باید کرد؟

 

7 راه برای اینکه بهترین استعداد ها را نگه دارید بدون اینکه به مدیر جدید، کاکنان و سازمان صدمه بزنید.

1. یک برنامه موفقیت برای سازمان خود ترتیب دهید و مطابق آن عمل کنید.

یعنی به رشد استعداد و مهارت های کارکنان و مدیران خود متعهد باشید و برای آن ارزشی ویژه قائل شوید.

2. افرادی را که در سازمان شما استعداد رهبری دارند شناسایی کنید. شما باید برای هر پست سازمانی چندین گزینه داشته باشید. به این ترتیب به مرور رفتار های آنها را مد نظر خواهید داشت و با توجه به رفتار ها و اشتباهاتی که از آنها سر می زند متوجه خواهید شد که کدام یک می تواند هنوز یک گزینه مناسب برای مدیریت باشد.

 

3. برای افراد شناسایی شده فرصت هایی فراهم کنید تا در پروژه هایی بیش از کار عادی خود شرکت داشته باشند و مهارت ها و توانایی های خود را به نمایش بگذارند و در عین حال بتوانند توانایی های خود را پرورش دهند. این پروژه ها باید در حدی باشد که به این افراد برجسته فرصت نشان دادن توانایی را بدهد باید با این پروژه ها زندگی کنند و آنرا به پایان برسانند و در عین حال بیاموزند که مسئولیت کار ها و تصمیمات خود را به عهده بگیرند.

 

4. مدیران جدید خود را بوسیله مربیانی در داخل شرکت و استادانی از خارج شرکت پشتیبانی کنید تا این دوره گذار را با کمترین مشکل طی کنند. این پشتیبانی باید حداقل 6 تا یکسال ادامه داشته باشد.
 

5. برای همه مدیران جدید ممیزی شخصیتی و کارایی شغلی داشته باشید. ممیزی از عملکرد مدیران تازه کار ابزار ارزشمندی است چون به این ترتیب می توانید ویژگی های بحرانی یک رهبر آینده را بشناسید و در صورت لزوم به موقع دخالت نمایید و از یک بحران در سازمان خود جلوگیری نمایید. این روش بسیار بهتر از روش « غرق شدن یا شنا یاد گرفتن است» که در این روش مدیر جدید را ناگهان وارد کار می کنند و خود باید از پس همه مشکلات برآید و تازه تجربه اندوزی هم بکند.

 

6. برای همه کاندیدا ها ابزاری تهیه کنید که به کمک آن بتوانند هم توانایی های خود را پرورش دهند و هم خود را ارزیابی نمایند. این کار ها به همراه کار هایی که سازمان انجام می دهد از قبیل افزایش مسئولیت ها و قرار گرفتن در موقعیت هایی که در خارج از سازمان هم چیز های جدید بیاموزند و شرکت در کنفرانس ها و برنامه های آموزشی سودمند خواهند بود.

 

7. پیشرفت مدیر جدید خود را زیر نظر داشته باشید. و هر سال پیشرفت خود را ارزیابی کنید. برنامه ها و کاندیدا های رهبری را مورد ارزیابی قرار دهید آیا برنامه های پشتیبانی و آموزشی شما کارایی لازم را داشته اند آیا این افراد مناسب ارتقا شغلی هستند؟ هر جا لازم است بهینه سازی یا تغییر لازم را انجام دهید. این کار می تواند به صورت سالیانه انجام شود.

توجه داشته باشید که در این حالت از کاندیدا های رهبری آینده کار بیشتری می خواهید بعضی از آنها ممکن است از این فشار کار و روشی که به کارایی و نتیجه اهمیت می دهد خشنود نباشند بعضی کم کاری کنند و بعضی هم سازمان شما را ترک کنند. مشکلی نیست بهتر اینست که چنین فردی زود خود را نشان دهد و مسئولیت کاری را که به آن اهمیت نمی دهد را هیچگاه به عهده نگیرد.

M:A بازدید : 284 چهارشنبه 07 فروردین 1392 نظرات (0)

فروش 
بیشتر در شرایط بد اقتصادی

 

وقتی که اوضاع اقتصادی خوب نیست فروشندگان با هوش می فهمنند که باید واکنش مناسب نشان دهند. روزنامه ها، برنامه های خبری و اخبار اینترنتی پر است از خبر هایی که روز های تیره و تاری را دربرابر چشمان شما نمایان می کنند. فروشگاه ها بسته می شوند برخی اعلام ورشکستگی می کنند، قیمت ها افزایش می یابد و خیلی ها بی کار می شوند و داستان های داغ بسیاری در روزنامه خواهید خواند. من آنقدر عمر کرده ام که بدانم همه این اتفاقات مانند گذشته در حال تکرار شدن است.

اما اگر شما صاحب کسب و کاری هستید پرسش این است که در این شرایط چه کاری باید انجام دهید؟ چه تغییراتی باید فورا انجام دهید تا در گذر این رخداد های اقتصادی بتوانید کسب خود را نجات دهید یا حتی وضعیت آنرا بهبود بخشید؟

اگر شما فروشنده ای هستید که محصول شما مایجتاج ضروری و روزمره مردم نیست با تمرکز بر روی سه ناحیه ای که از آن صحبت خواهیم کرد می توانید راحت تر از گردنه های خشن اقتصادی گذر کنید.

 

بر روی مشتریان خود تمرکر کنید.

اخیرا تحقیقی را مطالعه کردم که می خواست بداند مشتریان در چه شرایطی بهتر خریداری می کنند اما نکته جالب و فرعی  این تحقیقات این بود مردم بیشتر ترجیح می دهند از جایی در نزدیکی خود خرید کنند و تا می توانند کمتر برای پیدا کردن کالاهای مورد نیاز خود از این فروشگاه به آن فروشگاه بروند یا برای رسیدن کالای خود مدت ها در انتظار باشند. به عبارت دیگر ترجیح می دهند محلی و کمتر دکان به دکان خرید کنند!

بدترین کار برای یک کسب و کار این است که روند پیشرفت و بهینه سازی خود را متوقف کند. مردم نیاز دارند تا بفهمند شما هم مانند آنها به این شرایط حساس هستید و به آنها در این شرایط سخت اهمیت می دهید. این کار را می توانید با به کار بستن ابزار هایی که قیمت مصرف کننده را کاهش دهد انجام دهید و به این ترتیب حتی بیش از گذشته نام خود را در میان رقبا مطرح کنید. بزرگترین بانک اطلاعاتی از مشتریان خود را در این شرایط بحرانی تهیه کنید تلفن، ایمیل و هر آدرسی می توانید از آنها بدست آورید با آنها تماس بگیرید مشکل آنها را دریابید و بدنبال راهی برای حل مشکل آنها باشید این مشکل ممکن است فقط قیمت نباشد بلکه گاه با تغییراتی کوچک می توانید مشتریان قبلی خود را بازگردانید تا می توانید با مشتریان خود صحبت کنید و برای آنها وقت بیشتری بگذارید. باید بدانید آنها چه دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند و چه چیزی را بیشتر می خواهند.

 

بر موجودی انبار خود تمرکز کنید.

خرده فروشان باید از موجودی انبار خود مطلع باشند. برای مدیریت و قرار دادن موجودی انبار در بهینه ترین سطح ممکن باید از موجودی انبار خود مطلع باشید. با آنالیز تک تک قسمت های کسب و کار خود و این که چه کالاهایی خوب فروش می روند چه کالاهایی فروشی ندارند پیدا کردن دلیل آن و راهی برای روبرو شدن با این موقعیت می توانید با چشم باز نسبت به تهیه کالای انبار اقدام نمایید و حتی به این ترتیب شاید بتوانید به مشتری خود کمک کنید راحتتر جنس مناسب را انتخاب نماید.

همانطور که بازار کساد می شود مشتریان هم انتظار دارند کالا ها را با قیمت مناسب تر دریافت کنند. انعطاف پذیری در قیمت گذاری تاثیر مستقیم در ساختار خرید دارد. بیشتر فروشندگان از برچسب قیمت کارخانه برای قیمت گذاری استفاده می کنند. اما اگر خودتان با برچسب فروشگاه خود قیمت هایی رقابتی را روی کالای خود قرار دهید می توانید بازه قیمت گذاری بزرگتری برای خود تعیین نمایید در برابر رقبا سری بلند کنید.

شیر بفروشید! یعنی چه؟! شیر یک کالای اساسی در یک بقالی است. اگر یک بقالی شیر و لبنیات مورد نیاز مشتری خودرا داشته باشد بدون شک مشتریانی که برای خرید شیر به فروشگاه او می آیند چیز های بیشتری هم از او خواهند خرید. در فروشگاه شما چه کالاهایی نقش شیر را بازی می کنند؟ آیا کالای دیگری هم وجود دارد که بتواند نقش شیر را در فروشگاه شما بازی کند؟ اگر این موارد را به اجناس خود اضافه نمایید چقدر در فروش شما تاثیر خواهد داشت؟ من فکر می کنم بیش از آن چیزی که فکر می کنید می توانید به مردم جنس بفروشید. خوب کافیست فکر کنید در کنار این کالای اساسی که مورد نیاز بسیاری از افراد است حال باید چه چیز هایی داشته باشید که احیانا مورد نیاز آنها خواهد بود.

در شرایط بد اقتصادی هدف این است که چیز های بیشتری به افراد بیشتری بفروشید. و این به معنای افزایش UPT است یعنی گردش مالی شما بیشتر شده است. همانطور که گفته شد مشتریان دوست دارند محلی و یکجا خرید کنند. اگر آنها یک مشتری وفادار باشند، آنگاه شما مسئول هستید تا از آنها قدر دانی کنید چه راهی برای قدر دانی کردن از آنها بهتر از اینکه کمک کنید در پول و زمان خود صرفه جویی کنند و در عین حال کالای با کیفیت هم دریافت کنند.

 

بر پرسنل خود تمرکز نمایید

چندی پیش سفری کاری به لاس وگاس داشتم به خاطر دارم که به راننده تاکسی گفتم ظاهرا اوضاع کار و کاسبی شرکت شما خوب است. اما در کمال تعجب او گفت که این روز ها وضعیت کار خیلی خراب است اما صاحب شرکت ما در چنین شرایطی که وضعیت کار و کاسبی خوب نیست به هیچ کس اجازه مرخصی رفتن نمی دهد. او گفته بود که وقتی که اوضاع کار خوب نیست می خواهد تمام تاکسی هایش در شهر دیده شوند و اگر مشتری باشد باید مال آنها باشد. آن راننده تاکسی به من گفت که آنها زمانی می توانند به مرخصی بروند که کار و کاسبی خوب باشد.

خوب این حرف ها برای شما چه معنایی دارد؟ پرسنل خود را تا رمانی که واقعا مجبور می شوید کم نکنید. از ساعت کاری آنها نزنید مگر اینکه بایدی در کار باشد. مشتری که ببیند کسی برای پاسخگویی به او وجود ندارد سراغ کس دیگری می رود. آنها اهمیت نمی دهند که شما بخاطر مشکلات بودجه ای و شرایط بد اقتصادی مجبور شده اید از تعداد پرسنل خود کم کنید. اگر از پرسنل خود بدون دلیل کم کنید یعنی خود را تضعیف کرده اید و رقبا را تقویت کرده اید. با داشتن پرسنلی با دانش و سخت کوش که در ساعات اوج شلوغی به سرعت به مشتریان خدمات می دهند شما فروش بالایی خواهید داشت چون پرسنل شما می فهمند که خدمت رسانی به مشتری در اولویت اول است این به معنای امنیت شغلی برای آنها و بقای کسب و کار شماست.

شرایط بد اقتصادی معمولا از وفاداری مشتریان خواهد کاست در این شرایط احتمال از دست دادن مشتریان وفادار بسیار زیاد است. اما سئوال اینجاست که آیا شما می توانید اولین کسب و کاری باشید که تشخیص می دهد در این شرایط اقتصادی در ذهن مردم چه می گذرد؟ و چه چیزی باید به مشتری عرضه نمایید؟ این شرایط اقتصادی بهترین زمان برای تحقیق است تا انحراف مسیر خود را پیدا کنید و آنرا اصلاح کنید، دارایی های خود را ارزیابی کنید و برنامه ای برای بهینه سازی و پیشرفت کسب و کار خود در شرایط بحرانی تهیه نمایید و تلاش کنید همچنان که رقبای شما تلاش می کنند.

M:A بازدید : 270 چهارشنبه 07 فروردین 1392 نظرات (0)

معماله از دست رفته را بازیابید

فن قدرتمندی در فروش وجود دارد وقتی که مشتری می گوید باید درباره آن فکر کنم فقط یک راه برای نگه داشتن او وجود دارد. در حقیقت وقتی که مشتری می گوید بیشتر فکر کنم در حقیقت در حال خدا حافظی با شما است. شما به عنوان یک فروشنده آنقدر تجربه دارید که می فهمید او دیگر به کالای شما فکر نخواهد کرد. او آنجا نمی نشیند تا بروشور های شما را به دقت مطالعه کند و از بین آنها چیزی برای خرید پیدا کند. یا درباره آن فکر کند!

 

افراد معمولا آماده خرید هستند

به عبارت دیگر معمولا 50 درصد افرادی که هم اکنون با آنها صحبت می کنید احتمالا آماده خرید هستند. فقط کافی است کمی آنها را هل دهید. آنها کمی به کمک نیاز دارند. تصمیم گیری برای خرید کاری کم استرس نیست. آنها عصبی و کمی ناآرام هستند، که مبادا اشتباه کنند. آنها نزدیک به خرید هستند چیزی نمانده که بگویند بله من اینو می خرم و فقط احتیاج به کمک یک فروشنده حرفه ای دارند. اما اگر شما قبول کنید که آنها در برابر شما بایستند و بگویند باید در موردش فکر کنم و آنجا را ترک کنند احتمالا دیگر شانس دیدن او و فروش کالا به او را نخواهید داشت.

 

مشتری در 
حال ترک فروشگاه را حفظ کند

 

ملایم و آماده باشید.

به این روش عمل کنید. وقتی که مشتری می گوید باید روش فکر کنم. شما آنرا با وقار قبول می کنید. لبخند ملایمی می زنید، آنگاه جنس خود را جمع کرده و در جایش قرار می دهید. همانطور که اینکار را انجام می دهید با او صحبت کنید به این شکل: بله فکر خوبیه این تصمیم مهمیه و نباید در موردش عجله کنید. به این شکل به مشتری آرامش می دهید. (توجه کنید که لحن شما باید به گونه ای باشد که او احساس نکند در حال کنایه زدن هستید) او می بیند که شما با او در یک مسیر حرکت می کنید این کار باعث می شود به محض اینکه تلاش شما برای فروش جنس متوقف می شود مقاومت او در برابر شما کاهش یابد.

 

با کنجکاوی بپرسید

آنگاه لحنی که کنجکاوی شما را به نمایش بگذارد از او بپرسید: آقای مشتری مطمئن هستم که شما دلیل خوبی برای فکر کردن دارید. ممکنه بپرسم که این دلیل قیمت جنسه؟

کاملا ساکت و بی حرکت بمانید و با لبخندی به چهره او نگاه کنید. نفسی تازه کنید و منتظر بمانید این یک لحظه بحرانی در فروش است.

صبورانه منتظر بمانید

شما چیزی برای از دست دادن ندارید. اگر او را ترک کنید مشتری را از دست داده اید. بدترین جوابی که ممکن است بگیرید این است که او بگوید " دلیل خاصی ندارد ولی هنوز فکر می کنم باید در مورد آن فکر کنم" . اگر چه در بسیاری موارد او یکی از این دو جواب ها را خواهد داد. یا می گوید: بله، قیمتش برام یکمی زیاده" یا می گوید "نه قیمت برام مهم نیست"

 

به او رسیدگی کنید

اگر پاسخ او بله بود یعنی با قیمت برای او بالاست بلافاصله یک سری پرسش در زمینه قیمت یا هزینه از او بپرسد: می شه لطفا بفرمایین چرا فکر می کنید قیمت ما بالاست؟ چرا فکر می کنین این قیمت زیادیه؟ به نظر شما قیمت چقدر باشه مناسبه؟ آیا فقط قیمت بالاست یا اینکه مشکل دیگه ای هم هست؟

اما اگر پاسخ او نه بود یعنی مشکل او پول نیست شما با متانت پاسخ می دهید " ممکنه بپرسم علت چیه؟"

 

ساکت بمانید

دوباره ساکت بمانید و منتظر بمانید او پاسخ شما را بدهد. در بسیاری موارد او چند ثانیه ای حتی یک دقیقه یا بیشتر در این مورد فکر می کند. و او آخرین دلیل یا نگرانی خود را بیان می کند. او بالاخره به شما دلیل شک و تردید خود در خرید را می گوید.

حال اگر شما بتوانید رضایت خاطر او را جلب کنید آنگاه می توانید ترتیب فروش کالای خود را بدهید. می توانید بگویید "آقای مشتری نظرتون چیه اگه این کار رو انجام بدیم....؟" یا " من فکر می کنم برای این مشکل یه راه حل خوب دارم"

 

تمرین عملی

در اینجا دو تمرین برای شما دارم که می خواهم آنها را انجام دهید.

اول، اصطلاحات این فن فروش را به خاطر بسپارید سپس مانند اینکه برای بازی در یک فیلم تمرین می کنید این کار را با یک دوست یا همکار تمرین کنید. حتی سعی کنید جملات مناسب تری برای خود انتخاب کنید عامیانه تر و مودب تر رفتار کنید.

دوم، از این فن در اولین فرصت ممکن برای فروش جنس خود استفاده کنید. خود را آماده کنید دفعه بعد که با مشتری روبرو شدید و او گفت باید در موردش فکر کنم نگذارید این آخرین عبارات او با شما باشد. تمرین شما این است که او را حفظ کنید نه اینکه برای همیشه او را از دست بدهید!

M:A بازدید : 936 چهارشنبه 07 فروردین 1392 نظرات (0)

 

شراکت در 
کسب و کار

 

وقتی که دو یا چند نفر نیروهای خود را برای انجام یک کسب و کار متحد می کنند با هم شریک هستند و این کار یک کسب و کار شراکتی است. در کشور های پیشرفته معمولا شراکت در کار های تخصصی و حرفه ای مانند پزشکی، وکالت و... صورت می گیرد. شرکا قبول می کنند به جای اینکه نام خود را در راس کسب و کار قرار دهند همه تحت یک نام واحد فعالیت کنند. و برای اعتبار آن تلاش کنند.

همانند تاجری که به تنهایی کار می کند افرادی که به صورت اشتراکی کار می کنند هم مسئولیت نا محدود دارند یعنی تک تک آنها به ازای کل اتفاقاتی که در قسمت های مختلف اتفاق می افتد مسئول هستند. اما به همان اندازه حق رای ندارند و نمی توانند عقاید خود را به دیگران تحمیل کنند.

شرکایی که روی کلیه جزییات و قوانین توافق نمی کنند کار بسیار پر ریسکی انجام می دهند. در عمل شراکت به یک سری توافق هایی ختم می شود. توافق بین شرکا قانونی است که باید به صورت سند وجود داشته باشد و به صورت جزوه مانند در اختیار هم قرار گیرد. و همه آن را امضا کنند. استفاده از وکیل برای تنظیم چنین سندی معقول تر است و باید این موارد در آن رعایت شود:

  • میزان حق عزل و نصب هر یک از شرکا

  • حق رای هر یک از شرکا

  • مقدار پولی که هر یک از شرکا در این کار باید سرمایه گذاری کند.

  • سود چگونه بین شرکا تقسیم شود.

  • فرایندی برای رفع اختلافات و تفاوت دیدگاه های بین شرکا تعیین شود.

برتری شراکت نسبت به کسب و کاری که مالکیت فردی دارد منابع است. این منابع می تواند پول، تخصص و مهارت باشد که معمولاً وقتی چند نفر با هم شراکت می کنند مجموع منابع آنها بیشتر از یک نفر خواهد بود. البته در یک کار شراکتی هر یک از شرکا عقیده و نظر خود را دارند پتانسیل اختلاف همیشه وجود دارد که می تواند منجر به ضرر و زیان و از هم پاشیدن کسب و کار شود. بنابراین برای جلوگیری از بروز اختلاف باید تمهیداتی در نظر گرفت که در ادامه بیشتر در این زمینه صحبت می کنیم.

 

جلوگیری از بروز اختلاف میان شرکا

وقتی صحبت از کار شراکتی به میان می آید همیشه به یاد اختلاف ها و مشکلاتی که بین شرکا رخ می دهد می افتیم. اما عامل این اختلافات چیست؟ و چرا در کار شراکتی این قدر پتانسیل اختلاف بالاست؟ راه حل چیست؟ در پاسخ باید بگویم بزرگترین عامل اختلاف غیر حرفه ای بودن افرادی است که وارد یک کار شراکتی می شوند. این افراد بخاطر عدم آگاهی قدم در راهی می گذارند که پتانسیل اختلاف بالایی دارد اما با رعایت نکاتی که در این مقاله ارائه می شود می توانید این پتاسیل اختلاف را به کمترین میزان ممکن کاهش دهید.

 برای جلوگیری از بروز اختلاف بین شرکا باید یک سری وظایف، اختیارات و تعهدات بین شرکا از همان ابتدا مشخص شود. اگر می خواهید با فرد یا افرادی برای یک کسب و کار وارد شراکت شوید قبل از هر کاری باید ابهامات را رفع نمایید. تعیین قوانین و مقررات دقیق و پیشگیرانه می تواند از بروز اختلافات جدی جلوگیری کند. اما این کار ساده ای نیست و احتیاج به مشورت با فردی با تجربه در این زمینه دارد چه از لحاظ تخصصی و چه از لحاظ قوانین و مقررات باید یک مشاور داشته باشید.  باید همه چیز در یک کار شراکتی از ابتدا مشخص و معین باشد و هر یک از شرکا در ابتدا بدانند که چقدر مسئولیت قبول کرده اند و حدود و اختیاراتشان مشخص باشد. به عبارت دیگر شفافیت وظایف و اختیارات شرکا یک اصل ضروری است.

ارزش های اخلاقی شراکت را رعایت کنید! لزوم شراکت موفق رعایت احترام متقابل بین اعضا است. فرق نمی کند که هر کسی چقدر سرمایه وارد شرکت کرده یا چقدر از تخصص و تجربه اش به کمک شرکت می آید و منجر به سود دهی آن می شود او باید احترام تک تک شرکا را نگه دارد و دیگران هم باید به او احترام بگدارند به عبارت بهتر شرکا باید فرهنگ شراکت را بیاموزند.

شراکت در
 کسب و کار

 

انتخاب شریک مناسب مهمترین عامل است. اگر فردی را که به شراکت انتخاب می کنید صادق نباشد، تخصص کافی نداشته باشد، فعال و پر تلاش و مسئولیت پذیر نباشد، پرخاشگر و تند خو باشد سرمایه کافی نداشته و... آیا شراکت شما آینده ای خواهد داشت؟ آیا می توانید به او اعتماد کنید؟ آیا می توانید به او اختیار دهید وقتی که برای تعطیلات به مسافرت می روید همه کار های شما را انجام دهد؟ آیا می توانید به او پول قرض بدهید بدون اینکه برای بازپرداختش نگران باشید؟ و بسیاری پرسش های از این دست می تواند به شما کمک کند تا در انتخاب شرکای خود بیشتر دقت کنید. چون یک فرد متعهد و مثبت نگر می تواند انگیزه گروهی را افزایش دهد و البته عکس این قضیه هم صدق می کند و یک فرد نا مناسب که خود کمکی نمی کند می تواند دیگران را هم نا امید و سرخورده کند.

انتخاب یک نفر یا یک گروه در میان شرکا که همه به آنها اعتماد و اطمینان دارند هنگام بروز اختلاف می تواند بسیار کارآمد باشد یکی از موفقترین روش های شراکت در کشور ما نوع پدر و فرزندی است که در این روش اعتبار و سرمایه پدر در کنار فعالیت و ابتکار فرزندان یکی از قدرتمندترین انواع شراکت را بنیان می نهد و معمولا پدری مقتدر و که به فرزندان خود اختیار عمل بیشتری می دهد می تواند کسب و کار خود را  آنچنان قدرتمند کند که از تصور خارج است. و هنگامی که اختلافی بروز کند اقتدار پدر مانع از هم پاشیدگی آن کسب و کار خواهد شد.

یکی از عوامل اختلاف در شراکت تخمین اشتباه است معمولا افراد هنگامی که کسب و کار جدیدی را شروع می کنند درباره سودآوری آن زیاد از حد خوشبین هستند و زمانی که متوجه می شوند سرمایه و وقت خود را هدر داده اند بیشتر از گذشته به یکدیگر و اشتباهات هم حساس می شوند و پتانسیل اختلاف و درگیری بسیار بالا می رود بنابراین قبل از شروع یک کسب و کار باید درباره عوامل عدم موفقیت آن تحقیق شود و همچنین باید برای زمان بروز بحران برنامه ای طرح ریزی شود مثلا وقتی بازار کساد است و شما به عنوان تازه کار وارد شده اید چه باید انجام دهید؟ یا اگر در آمد شما کفاف اجاره محل را نداد آیا ذخیره ای برای ادامه کار اختصاص داده اید؟ توصیه می کنم مقاله 17 اشتباه افراد در آغاز يك كسب و كار جديد را حتما بخوانید.

تقسیم مسئولیت و وظایف با توجه به توانایی ها از بروز مشکلات بعدی جلوگیری می کند البته این به سیستم مدیریت آن کسب و کار مربوط است. ولی بسیار از افراد درباره توانایی های خود دچار سو تفاهم هستند مثلا همه فکر می کنند می توانند مدیر لایقی باشند و حتی بعضی افراد با همین هدف وارد یک فعالیت شراکتی می شوند ولی وقتی مشکلات و بحران ها خود را نشان می دهند توانایی آنها مشخص می شود ولی دیگر دیر است. و گاه نیاز است که حتی فردی لایق خارج از دایره شرکا و آشنایان آنها مدیریت آن کسب و کار را به عهده بگیرد به خاطر داشته باشید که شما مسئول سرمایه خود و دیگران هستید بنابراین اکنون زمان مناسبی برای  یاد گرفتن و تجربه کردن و به خطر انداختن سرمایه نیست. در این گونه موارد نباید شرم حیا باعث شود از حق خود و دیگران کوتاه بیایید حتی می توانید این را وارد اساسنامه شرکت خود کنید. به هر حال در یک کسب و کار شراکتی تقسیم وظایف و مسئولیت ها اجتناب ناپذیر است و هر کسی با احساس مسئولیت باید گوشه ای از کار را بگیرد و افرادی که در راس قرار می گیرند در عین حال که باید این کسب و کار را به خوبی اداره نمایند می بایست طوری عمل کنند که هیچ یک از شرکا دلسرد نشوند و حتی برای آنها ایجاد انگیزه کنند.

افراد معمولاً برای هدفی خاص با یکدیگر شریک می شوند این هدف ممکن است حتی مالی نباشد اما آنچه مهم است تعهد همه افراد به آن هدف است برای این منظور باید هدف برای همه شرکا تقدس لازم را داشته باشند شریک شدن با کسی که به موفقیت شرکت اهمیت نمی دهد کار عاقلانه ای نیست.

در پایان همه شرکا تعهد نامه ای را امضا می کنند و خود را ملزم می کنند به آن پایبند باشند هر چند این تعهد نامه یک ضمانت نامه نیست اما با آگاهی همه اعضا از اصول شراکت می توان به موفقیت این فعالیت شراکتی بیشتر امید بست.

تبلیغات

تعداد صفحات : 15

درباره ما
Profile Pic
سلام نیاز به همکار:از دوستانی که در برنامه نویسی یا وبلاگ نویسی سررشته دارند دعوت به همکاری در سایت آموزشها می شود لطفا با ما تماس بکیرید و شماره بگذارید.(در قسمت تماس با ما)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ازکدام بخش بیشتر خوشتان آمد
    خلاصه آمار
    آمار سایت
  • کل مطالب : 610
  • کل نظرات : 63
  • افراد آنلاین : 82
  • تعداد اعضا : 91
  • آی پی امروز : 345
  • آی پی دیروز : 102
  • بازدید امروز : 823
  • باردید دیروز : 188
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,742
  • بازدید ماه : 1,742
  • بازدید سال : 77,600
  • بازدید کلی : 748,556
  • کدهای اختصاصی

    رنک الکسا

    وضعیت آب و هوا

    پیچک

    ديكشنري آنلاين
    نرخ ارز