loading...
آموزش ها
تبلیغات ویزه
        sms.mida-co.ir



       
       
M:A بازدید : 223 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)

6 نکته برای شروع یک کسب و کار با دانش کم صنعتی و فوت و فن آن

تیموتی اریکسون به راحتی می تواند کل دانش خود و شریکش را قبل از راه اندازی شرکت اجاره دوچرخه درباره آن برای شما بیان کند آنها دو سال پیش این کار را شروع کردند و اطلاعات زیادی در این باره نداشتند.

اریکسون مدیر ارشد و بنیان گذار شرکت CityRyde می گوید: « ما از هیچ شروع کردیم » او ادامه می دهد ما دو سال اول کار را صرف این کردیم تا در صنعتی که برای ما جدید بود خبره شویم

اریکسون که قبل از پایه گذاری شرکت CityRyde  در فناوری اطلاعات و کسب و کار تجربیاتی داشت، یکی از هزاران کارآفرینانی است که یک کسب و کار را با دانش تخصصی ضعیف و دانش کارافرینی بالا یا دانش کارآفرینی ضعیف و دانش تخصصی بالا راه اندازی نموده است.

متخصصین امر می گویند هر دو گروه می توانند موفق باشند به شرطی که نکات زیر را رعایت کنند.

 

1- خود را به نیاز بازار متعهد نمایید نه به یک تخیل بی پایه و اساس

درک پدرسون درباره نرم افزاری که رکورد فروش را شکست می گوید این نرم افزار به درخواست مادر شریکش که متخصص آسیب شناسی است برای حل مشکلی حرفه ای ساخته شد. پدرسون ادامه می دهد تمرکز بر روی یک مشکل خاص سبب شد که کمپانی به موفقیت دست یابد.

مارک لاچیاوو رئیس اجرایی مرکز کارآفرینی دانشگاه درکسل می گوید: دانش بالای تخصصی و دانش ضعیف مدیریت یک مانع بزرگ برای موفقیت یک کسب و کار است.

متخصصین اغلب آنقدر به محصول تولیدی خود علاقه مند می شوند که نسبت به ضعف های کالا و بهینه سازی های لازم کور می شوند و به اندازه کافی برای انجام اصلاحات انعطاف پذیر نیستند تا بتوانند نیاز بازار را تامین کنند. لاچیاوو می گوید: این افراد باید باوری قوی داشته باشند که همیشه مشکلی وجود دارد که باید رفع شود و برای ارائه راه حل مناسب باید به اندازه کافی انعطاف پذیر باشند.

 

2- صنعت خود را با درایت انتخاب نمایید.

لاچیاوو می گوید: کارآفرینان نباید فقط به هزینه ها توجه نمایند بلکه باید به دیگر موانع ورود خود به کسب وکار جدید هم توجه کنند و کسب و کار مناسب را انتخاب نمایند.

به عنوان مثال کسانیکه دانش و تجربه کافی در  کسب و کار ندارند ممکن است بخواهند در فضایی دور از دردسر های قوانین، استخدام نیروی کار و مشکلات اداری دیگر کسب و کار خود را اداره نمایند.

نمونه چنین کسب و کاری web2 است (نسل دوم وب سایت های اینترنتی که محیطی پویا و دوطرفه برای کاربر ایجاد می نمایند.) و احتیاج به دانش و تجربه بالای کسب و کار ندارد. بازار یابی مجازی در اجتماعات اینترنتی مانند توییتر از زحمات فراوان بازاریابی در دنیای واقعی می کاهد، و قالب آنلاین آن از فضاهای اداری و تجهیزات و نفرات زیاد برای پیشبرد اهداف می کاهد. و این همان فضایی است که به کمک آن بسیاری از کشور های نه چندان پیشرو در زمینه اقتصاد مشکل بیکاری را در مملکت خود حل کرده اند.

 

3- اعتبار خود را از خیابان ها جمع کنید.

به گفته لاچیاوو حتی وقتی که او در صنعت نرم افزار و فناوری های مربوطه یک حرفه ای شده بود و از کمپانی IBM جدا شده بود تا کسب وکار خود را در زمینه سیستم های صوتی و تصویری راه بیندازد " هیچ اعتباری نداشت"

"من در این صنعت جا نیفتاده بودم و این چیزی بود که من واقعا به آن نیاز داشتم." او اضافه می کند: "اگر هیچ کس در این صنعت نمی دانست که من که هستم و قبلا در زمینه کامپیوتر فعالیت می کردم و امروز آن کار را رها کرده ام تا کسب و کار جدیدی راه بیندازم هیچ کدام بر اعتبار من نمی افزود."

برای این منظور او شروع به فعالیت در بازار خرده فروشی کرد تا اطالاعات بیشتری در زمینه ریزه کاری ها و ظرافت های آن بدست بیاورد. و در عین حال ارتباطات خود را با فروشندگان، کل فروش ها، خرده فروش ها و شرکت های فعال در این زمینه گسترش دهد. او همه این کار ها را قبل از رسیدن به هدف بزرگ انجام داد.

اریکسون هم به طور مشابه به مدت دو سال وقت خود را صرف آموختن از شرکت های کرایه دوچرخه در سراسر جهان کرد تا بدین وسیله بهترین تمرین را برای گام نهادن در صنعتی جدید انجام داده باشد او در عین حال که  برای راه اندازی شرکت جدید کار های لازم را انجام می داد اطلاعات و گزارش های شرکت های رقیب را جمع آوری می کرد.

اریکسون می گوید: قبل از اینکه CityRyde  را راه بیندازیم در مورد این صنعت دانش بسیار کمی داشتیم. بنابراین بیرون رفتیم و اطلاعات را مستقیماً از فروشندگان بدست آوردیم تا بفهمیم برای موفقیت در این بازار رو به رشد به چه نیاز داریم.

 

4- به منابع رایگان بیشتر توجه کنید

پدرسن می گوید او صد ها ساعت وقت صرف مطالعه دست نوشته های در دسترس در زمینه صنعت خود کرده بود و بیش از صدها ساعت وقت صرف جستجو در اینترنت و مطالعه مطالب و ارتباط با دیگر کارآفرین ها کرده.

امروزه اجتماعات اینترنتی بسیار رشد کرده است و با کمترین هزینه می توانید در اینترنت دوستانی پیدا کنید که دارای تجربه قبلی در زمینه کار آینده شما هستند در تالار های گفتمان به بسیاری از پرسش های شما قبلاً پاسخ داده شده است.

اریکسون هم می گوید در اینترنت افراد زیادی هستند که بدون چشم داشتی تجربیات خود را به شما منتقل می کنند آنها از اینکه کسی رویای آنها را بدزدد آنرا تا آخر عمر در سینه حبس نمی کنند. من نصایح با ارزشی در این شبکه های اجتماعی یافتم و البته به آنها هم عمل کردم.

لاچیاوو هم می گوید دانشگاه ها هم می توانند منابع با ارزشی برای کارآفرینان تازه کار  باشند. می توانید با هزینه کمی در سمینار ها شرکت کنید و از کمک دانشجویان و اساتید ممتاز بهره مند شوید.

 

5- بدانید چه موقع به کمک خارجی نیاز دارید.

اوایل سال 2009 وقتی که ایوان سولیدا شرکت سرولوم را برای فروش آینه های دیجیتال دوچرخه بنیان نهاد برای اینکه از کاغذ بازی های اداری خلاص شود و بتواند پول بیشتری برای اجرای برنامه کاری خود پس انداز کند از منابع اینترنتی استفاده کرد.

سولیدا می گوید او هیچ هزینه ای برای استفاده از توان افراد متخصص پرداخت نکرد و فقط مبلغ کمی برای فروش آنلاین خرج کرد. سرولوم اکنون شرکت موفقی است ولی سرمایه گذاری زیادی هم می کند. او می گوید همان پولی هم که خرج کردم همه را هدر دادم.

سولیدا می گوید: من می دانم که این چیزی نیست که کارآفرین ها می خواهند بشنوند ولی بیشتر آنها بودجه کافی برای شروع کار ندارند به همین دلیل گاه بسیار سخت خرج می کنند و همین کار باعث شد که در نهایت هم پول و هم وقت خود را تلف کنم.

 

6- تجارب و مهارت های خود را استفاده کنید.

لاچیاوو می گوید  کارآفرینان هنگامی که در صنعتی ناشناخته گام می گذارند، مهمترین ابزارشان دانشی است که از تجربیات و حرفه قبلی بدست آورده اند. و همینطور نحوه بکار گیری آن بسیار مهم است.

او ادامه می دهد به عنوان مثال ورنون هیل زمانیکه بانک کامرس را افتتاح کرد نمی خواست قبول کند که بانکش در ساعاتی که مردم هنوز در خیابان ها هستند بسته باشد. بنابراین کاری کرد که این بانک زود تر از همه بانک ها شروع به کار می کرد و دیر تر از همه آنها آنرا تعطیل می کرد. لاچیاوو می گوید چون هیل قبلاً در کار فروشندگی بوده و رفتار مشتریان را می دانسته آنرا برای دنیای بانکداری ترجمه کرده است. بیشتر تجارب کسب و کار  در صنایع مختلف کاربرد دارند.

اریکسون می گوید وقتی که آنها می خواستند CityRyde را توسعه دهند از تجارب و دانش کسب و کار قبلی خود استفاده کردند تا دو نرم افزار برای اجاره دوچرخه تهیه کنند.

روز های اول به نظر می رسید که تجارب ما قابل انتقال به این صنعت نیست. اما وقتی که واقعا در مسیر عمل قرار گرفتیم به شکافی برخورد کردیم که گویا فقط دانش و تجربه ما می توانست آنرا پر کند.

M:A بازدید : 266 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)

از سلسله مقالات هنر پول در آوردن

 

مردان جوان وقتی که دوره های آموزشی حرفه خود را می گذرانند یا وقتی که مدتی شاگردی می کنند تا در کار خود مهارت کافی بدست آورند به جای آنکه تلاش خود را بیشتر کنند تا پیشرفت بیشتری داشته باشند در بحرانی گیر می کنند که منجر به تنبلی و عقب ماندگی آنها می شود. آنها می گویند: « من کار خود را یاد گرفته ام، و دیگر نمی خواهم برای کسی کار کنم چه فایده ای دارد که کار کنم تجربه بیشتری بدست بیاورم ولی نتوانم خودم از آن بهره ای ببرم؟»

اگر از آنها بپرسی آیا سرمایه لازم را برای اینکار داری پاسخ خواهند داد نه ولی در حال پول جور کردن هستم. وقتی از آنها می پرسی چگونه می خواهیم پول بدست آوری؟ می گویند این محرمانه است ولی به شما می گویم من عمه ای دارم که هم پیر است هم پول دار احتمالاً چند وقت دیگر ارث زیادی به من می رسد ولی اگر این طور هم نشود بالاخره کسی پیدا می شود که چند هزار دلاری به من قرض دهد تا کار خود را شروع کنم و آنگاه کاسبی ام خواهد گرفت و زندگی خوبی خواهم داشت.

هیچ اشتباهی بزرگتر از این نیست که مرد جوانی فکر کند می تواند موفقیت خود را با پول قرضی شروع کند. چرا؟ جواب آن را در سخنان آقای آستور می توانید بیابید که گفته است: « هیچ کاری برای من سخت تر از بدست آوردن اولین هزار دلار نبود ولی بعد از آن بود که میلیون ها دلار را به را بدست می آوردم و ثروت و رفاهی افسانه ای بدست آوردم.» او ادامه می دهد: پول هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه ارزش آن را به تجربه درک کنید. به یک پسر بچه بیست هزار دلار بدهید و کسب و کاری را برایش راه بیندازید بهترین شانس شما این است که او پس از یک سال کل آن پول را از دست بدهد این کار مانند بردن یک بلیط بخت آزمایی است پولی که ساده بدست می آید ساده هم از دست می رود. چون او ارزش آنرا نمی داند. هیچ چیز به اندازه سعی و تلاش ارزش ندارد، بدون خویشتنداری و صرفه جویی، صبر و پشتکار و با پولی که خود بدست نیاورده اید نمی توانید مطمئن باشید که موفق خواهید بود و آنقدر می اندوزید که قرض های خود را هم بپردازید. مردان جوان به جای آنکه به دنبال لنگه کفش مرده باشند باید باید دست به زانوی خود گرفته بلند شوند و کاری انجام دهند. هیچ کس بیچاره تر از کسی نیست که منتظر مرگ ثروتمندی باشد تا بدین ترتیب سرمایه بدست آورد. و هیچ کس خوشبخت تر از کسی نیست که روی پاهای خود ایستاده است و چشم به کمک دیگران ندارد ولی در عین حال چنین ثروتی هم نصیب او می شود. طبق آمار نه نفر از ده نفر از ثروتمندترین افراد جهان همه بچه های فقیری بوده اند که از همان ابتدا توانسته اند با خویشتنداری، صرفه جویی، سخت کوشی و عادات خوب این چنینی شروع کنند و به قله های موفقیت برسند. آنها به تدریج سرمایه خود را جمع کرده اند با پولی که خود جمع آوری کرده بودند سرمایه گذاری کرده اند و در نهایت بهترین راه را برای ساختن رفاه و ثروت پیموده اند. استفان جرارد کار خود را از زمانی که پسر بچه ای بیش نبود در یک کشتی به عنوان خدمتکار شروع کرد وی هنگام مرگ بیش از نه میلیون دلار ثروت داشت. ای. تی. استوارت یک پسر فقیر ایرلندی بود ولی اکنون سالیانه فقط نیم میلیون دلار مالیات بر درآمد می پردازد. جان جاکوب آستور یک بچه کشاورز بود و هنگام مرگ ارزش دارایی او را بیست میلیون دلار تخمن می زدند. کورنلیوس واندربیلت کار خود را با پارو زدن از جزیره استاتن تا نیویورک آغاز کرد و بعد ها یک کشتی بخار به ارزش یک میلیون دلار به دولت وقت پیشکش کرد. و هنگام مرگ ارزش دارایی او را پنجاه میلیون دلار تاخمین می زدند. «برای آموختن هیچ راه همواری وجود ندارد»  شاید این ضرب المثل معادل این است که بگوییم «هیچ راه همواری برای بدست آوردن رفاه وجود ندارد». اما من فکر می کنم برای هر دو راهی هموار وجود دارد. راه آموختن راهی هموار است راهی که دانشجویان در این راه به رشد فکری می رسند و هر روز به ارزش دانسته های خود می افزاید هر چه بیشتر در این راه پیش می روید بیشتر لذت می برید چون می توانید مشکلات پیچیده تری را حل نمایید چون قدرت فکری شما بیشتر شده است این گونه است که انسان توانایی شمارش ستارگان را پیدا می کند می تواند هر اتم را در این دنیای پهناور تحلیل نماید آسمان ها را بشمارد این راه نیست این یک بزرگ راه واقعی است و تنها راهی است که به رفتنش می ارزد.

بنابراین برای بدست آوردن رفاه باید بدون سر و صدا قواعد کار و حرفه خود را مطالعه نمایید و مهم تر از همه درباره مردم اطلاعات بیشتری بدست آورید چون با آنها سر وکار خواهید داشت. هینطور که دانش و مهارت خود را افزایش می دهید تجربه شما هم افزایش خواهد یافت و بیشتر و بیشتر می فهمید آن قوانینی را در می یابید که به شما می گوید چرا آن پسر فقیر ثروتمند و آن پسر ثروتمند هنگام مرگ بدهکار بود.

کسی که از ابتدا همه چیز داشته است بهترین خودرو بهترین مدارس بهترین رستوران ها و... در اختیارش بودند احتیاجی نبوده در صف اتوبوس بایستد برای خواندن کتابی آنرا به امانت بگیرد لازم نبوده برای سیر کردن شکم خود فروشندگی کند  و... او همه چیز را حاضر و آماده داشته است چنین افرادی که پول بی زحمت در دستشان بوده است برای از دست دادن آن شانس زیادی دارند چون آنها مقدار زیادی عادت های بد دارند این عادت ها سلامت، شخصیت و دارایی آنها را همواره تحدید می کند. آنها می خواهند زود پول دار شوند ولی در دنیای واقعی کسب و کار اگر کار خود را خوب بلد باشی هیچ ضمانتی برای زود پول دار شدن وجود ندارد. چه برسد به اینکه بخواهی هنگام شروع کسب و کار موفقیت را لمس کنید. و اینجاست که خویشتنداری و صرفه جویی به کمک کسانی می آید که سختی ها را تحمل کرده اند و اکنون می توانند در برابر سختی ها تاب بیاورند و منتظر دریای نعمت پروردگار بنشینند. آنها می دانند که در کار خود به دیگران برتری دارند و اگر هنوز این برتری را کسب نکرده اند آنقدر می توانند تلاش کنند تا آنرا بدست آورند این تلاش  و پشتکار آنهاست که همه شک و تردید ها را از بین می برد. و این بهترین و قابل اعتماد ترین قیم و سرپرست آنهاست. آنها نیاز به ثروتمندی که پول قرض بدهد یا آنها را حمایت کنند ندارند و طبیعتاً این افراد ثروت و رفاه را جذب خواهند کرد.

M:A بازدید : 227 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)

استخدام کارمندان یکی از سخترین کار هایی است که یک مدیر باید انجام دهد. یکی از قابلیت های مدیران استخدام کارمندان مناسب است. کارمندانی که برجسته، ماهر، کارا و حرفه ای باشند. و از طرفی اگر در فرایند استخدام کارکنان زمان زیادی صرف کنید زمان کافی برای آموزش آنها نخواهید داشت. اگر شما هم مدیری هستید که احتمالا می خواهد کارمندان جدیدی استخدام کند توصیه می کنم این مقاله را بخوانید.

 

  • قبل از هر چیز مشخص کنید هر کس را برای چه کاری می خواهید استخدام کنید. به این ترتیب در ارزیابی های خود عملکرد صحیح تری خواهید داشت و نفرات را با توجه به وظایف آنها انتخاب خواهید کرد.

  • برای استخدام بهترین کارمندان باید به همه فرصت دهید تا در آزمون شما شرکت کنند بنابراین باید در روزنامه های محلی و اینترنت  آگهی استخدام خود را قرار دهید. در آگهی استخدامی مهارت ها و نیاز های شرکت خود را کاملاً مشخص نمایید. به یاد داشته باشید هر چه افراد بیشتری شانس شرکت در رقابت را داشته باشند شانس بیشتری برای پیدا کردن افراد نخبه خواهید داشت.

  • برای مصاحبه استخدامی از قبل پرسشنامه خود را آماده نمایید و در آنها درباره انگیزه، گذشته و آینده، موفقیت هایشان، مهارت هایشان، برنامه آینده ای که در ذهن دارند و اصول اخلاقی که به آن پایبند هستند پرس و جو کنید.

  • قبل از اینکه با افراد ملاقات نمایید آزمون های لازم را از آن ها بگیرید. این آزمون ها شامل مهارت های پایه هستند بنابراین از اتلاف وقت خود برای کسانیکه حتی مهارت های پایه و حیاتی را ندارند جلوگیری می نمایید. این یک صافی است که باید سوراخ های آن به اندازه کافی بزرگ باشد چون گاه افراد باهوش به راحتی بقیه را پشت سر می گذارند ولی شما احتیاج به کسانی دارید که علاوه بر هوش قابلیت های دیگری هم داشته باشند. بنابراین فقط اطلاعات حیاتی مورد نیاز کسب و کار باید در این آزمون مطرح شود آنهم بدون پیچیدگی زیاد چون ممکن است افراد سخت کوش، ماهر و مبتکری را که هوش متوسطی دارند از دست بدهید. و در عوض افرادی را استخدام کنید که فقط به حل کردن معادلات ریاضی و کتاب خواندن علاقه دارند. البته افراد باهوش برای هر کسب و کاری لازم هستند ولی قرار دادن آنها در هر جایگاهی اشتباه بزرگی است. که بسیاری از صاحبان کسب و کار مرتکب چنین اشتباهاتی می شوند.

  • پرسش هایی را که آماده کرده اید از آنها بپرسید و به پاسخ ها دقت کنید تا به شخصیت آنها پی ببرید. و در پایان مصاحبه درباره حقوق و مزایا با او به بحث و تبادل نظر بپردازید.

  • با صاحب کار قبلی کارمند خود تماس بگیرید و درباره قابلیت های او با جزئیات بپرسید. از او بپرسید چرا کار قبلی خود را ترک کرده است و آیا او حاضر است دوباره استخدامش کند. البته ممکن است جواب او درست نباشد ولی شما مدیری هستید که باید آدم شناس خوبی هم باشید.

  • در پایان نفراتی بیش از بقیه نظر شما را جلب خواهد کرد برای بهترین انتخاب مصاحبه دیگری با برترین ها ترتیب دهید از بین آنها کسانی را انتخاب کنید که در عین حال که مهارت بالایی دارند و با نیاز شما هم تطابق بیشتری دارند.

  • در پایان پس از اینکه انتخاب خود را انجام دادید این وظیفه شماست که او را با توجه به نیاز خود پرورش دهید و محیطی فراهم کنید که کارمندان مورد نظر شما در آن پرورش یابند. حال باید بهترین محیط کاری را فراهم کنید جایی که رویای کارمندان دیگر باشد تا در آینده بهترین ها را جذب کنید.

M:A بازدید : 297 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)

از سلسله مقالات هنر پول در آوردن

خوش رفتاری و خوشرویی با مشتریان بهترین سرمایه ای است که تا کنون برای هر کسب و کاری خرج شده. اگر یک فروشگاه بزرگ در بهترین مکان همراه با شیک ترین ویترین و بهترین تبلیغات را داشته باشید ولی پرسنل شما رفتار خوبی با مشتری نداشته باشند همه هزینه های شما بی فایده است. در حقیقت هر قدر مردی مودب تر و مهربان تر باشد و بیشتر به دیگران احترام بگذارد بخت اقبال بیشتری به سمت خود جذب خواهد کرد. نیکی آبستن نیکی است. مردی که بیشترین کیفیت را با کمترین سود به مردم عرضه می کند ( بخاطر احترامی که از ته دل برای مشتری خود قائل است ) در بلند مدت سود بیشتری خواهد کرد. و این قانون طلایی به این صورت بدست می آید: « طوری به مشتری خدمت کن که اگر خودت به جای آن مشتری بودی دوست داشتی به تو خدمت کنند. » و اگر با مشتری خود این گونه برخورد کنید چند برابر شما به شما نیکی خواهد کرد نه تنها دفعه بعد نزد شما باز می گردد بلکه مشتریان بیشتری هم برای شما جذب خواهد کرد. مرد باهوشی که در حال معامله با مشتری خود است طوری با او رفتار می کند که مشتری انتظار آن را هم ندارد او اشتباه نکرده است چون بار دیگر او را خواهد دید. اما اگر رفتار مناسبی نداشته باشید بار دیگر مشتری خود را نخواهید دید چون مردم دوست ندارند پول بدهند و لگد هم بخورند!

چندی پیش یکی از کارمندان من پیشم آمد و گفت وقتی فلان مشتری از اتاق کنفرانس بیرون بیاید می خواهم یک گوشمالی درست و حسابی اش بدهم. پرسیدم چرا؟ در جواب گفت چون او به من توهین بدی کرد و مانند یک ولگرد با من رفتار کرد.

در پاسخ به او گفتم: به آن اهمیت نده. او با این رفتار تاوان کار خود را خواهد داد. شاید اکنون تو کوتاه بیایی ولی همه جا این طوری رفتار نمی کنند. تو نمی توانی با گوشمالی دادن او به او بفهمانی که فرد متشخصی هستی. من نمی توانم در برابر مشتری ها بازنده باشم. اگر رفتار بدی با این آدم داشته باشی او دیگر هیچگاه این دور و بر پیدایش نخواهد شد و بدون شک به دوستان و آشنایان خود هم این گونه القا خواهد کرد که با مراجعه به ما پول خود را حرام کرده اند و در این صورت ما بازنده واقعی هستیم نه او.

او دوباره اصرار داشت که چون به او اهانت شده باید پاسخ آن را بدهد.

باز در پاسخ گفتم: دقیقاً به همین دلیل باید کوتاه بیایی! اگر تو مشتری او بودی و به او پولی پرداخته بودی باید جواب توهین او را می دادی اما در این مورد او کسی است که پول داده است و مشتری توست یعنی ما از این راه گذران زندگی می کنیم و با همه جور اخلاقی برخورد داریم و هنر ما این است که با چنین افرادی بتوانیم کنار بیاییم البته با خوشرویی.

او با خنده ای زیر لب گفت بدون شک این سیاست درستی است ولی فکر نمی کنی برای چنین برخوردی باید حقوق مرا افزایش دهی چون می توانم کلی از مشتری هایت را فراری دهم.

تبلیغات

تعداد صفحات : 15

درباره ما
Profile Pic
سلام نیاز به همکار:از دوستانی که در برنامه نویسی یا وبلاگ نویسی سررشته دارند دعوت به همکاری در سایت آموزشها می شود لطفا با ما تماس بکیرید و شماره بگذارید.(در قسمت تماس با ما)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ازکدام بخش بیشتر خوشتان آمد
    خلاصه آمار
    آمار سایت
  • کل مطالب : 610
  • کل نظرات : 63
  • افراد آنلاین : 42
  • تعداد اعضا : 91
  • آی پی امروز : 76
  • آی پی دیروز : 102
  • بازدید امروز : 90
  • باردید دیروز : 188
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,009
  • بازدید ماه : 1,009
  • بازدید سال : 76,867
  • بازدید کلی : 747,823
  • کدهای اختصاصی

    رنک الکسا

    وضعیت آب و هوا

    پیچک

    ديكشنري آنلاين
    نرخ ارز